کد مطلب:30584 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

نگاهی تطبیقی به عدالت اجتماعی در اندیشه حضرت علی











دكتر عماد افروغ

هر چند فهم عمق اندیشه و كلام حضرت علی (ع) كه به حق كلامی فروتر از كلام خدا، اما برخوردار از صبغه ای الهی و فراتر از كلام بشر است. دور از دسترس و بضاعت محدود علمی نگارنده است، اما تلاش در جهت نزدیك شدن به فضای فكری و اندیشه انسانی كه در بطن و متن اندیشه ورزی و خردورزی او خدا حضور دارد، رسالتی است بر دوش هر انسان متعهد،درد آشنا و آگاه به ضرورتهای زمانی و مكانی. بدون تردید، بشر در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگر با توجه به ناكامی های خردورزیهای خود- بنیاد خود از رنسانس د را تا پست مدرنیسم، نیازمند و در آرزوی سیراب شدن از مخزن خردورزیهای متكی و ملتزم به خدا و وحی الهی است. و به حق كه نمونه و مصداق بارز حضور خدا در اندیشه ورزی و حتی نظریه پردازی های اجتماعی و تبیینهای تاریخی كسی جز علی (ع)، دست پرورده و وارث حقیقی پیامبر گرامی (ص) نیست. اما متأسفانه قدر و منزلت ایشان، آنچنان كه باید و شاید در جامعه اسلامی و شیعی ما شناخته شده نیست و یا حداقل، چندان شاهد تجلی اندیشه ها و دغدغه های ایشان در قالب سیاستگزاریها و برنامه ریزی های راهبردی نیستیم.

اما به راستی راز رمز این همه عظمت در كلام حضرت امیر (ع) چیست؟ چرا همگان از این همه عمق و عظمت محتوایی به شگفت آمده اند؟ چرا كلام بشری قابل قیاس با كلام ایشان نیست؟ پاسخهای متفاوتی می توان به این سؤال اساسی داد، اما نگارنده معتقد است كه راز این كلام شگفت انگیز در حضور تمام عیار خدا در ساحت معرفت و اندیشه ورزیهای ایشان نهفته است.

حضوری كه از زمان رنسانس و به طور خاص روشنگری در چالش با سلطه فكری در خرافی كلیسایی به این طرف، از ساحت معرفت و اندیشه ورزی نظریه پردازی در علوم انسانی رخت بر بسته است و با نهایت تأسف دامنگیر خردورزیها نظریه پردازیهای كشورهای اسلامی نیز با عارضه ای مضاعف گردیده است. تمام مصیبت های وارده بر بشر در سطوح فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی و روانی نیز ریشه در همین خدامردگی در قلمرو خردورزی دارد.

به هر حال، برای دست یابی به اندیشه یك متفكر در مورد مفهومی خاص راههای بسیاری وجود دارد. راه ساده و معمول این است كه بدون هیچ درك پیشینی و اولیه از یك مفهوم به ردیابی مفهوم موردنظر در آثار یك متفكر بپردازیم و در نهایت سعی كنیم معنای این مفهوم را از لابلای عبارات مختلف كشف كنیم. اما این شیوه، بویژه در خصوص مفاهیم مرتبط با فلسفه سیاسی- اجتماعی چنان عالمانه نیست و معمولا به دركی سطحی و پیش پا افتاده می انجامد. اما راه و شیوه دیگر كه عالمانه تر و معقول تر می نماید، این است كه قبل از ردیابی مفهوم مورد نظر در اندیشه یك متفكر، به واكاوی معنای متفاوت این مفهوم، سیر تحول مفهومی، سؤال، چالشها، رویكردها و نظریه های مختلفی بپردازیم در مورد این مفهوم تاكنون شكل گرفته است. سپس با رویكردی تطبیقی به بررسی معنای این مفهوم در اندیشه متفكر مورد نظر بپردازیم. تنها در این صورت است كه می توانیم با توجه به عمق اندیشه یك متفكر، آن هم اندیشمند ناتمامی همچون حضرت علی (ع) بهره و استفاده به روز از این مخزن ناپایان معرفت داشته باشیم.در این مقاله برآنیم تا با روش و شیوه فوق به عمق اندیشه حضرت علی (ع) در مورد عدالت اجتماعی دست یابیم. مایه بسی مباهات است كه در شرایطی بحث حضرت علی (ع) درباره عدالت را مطرح می كنم كه جهان برخلاف تصور بسیاری از شبه روشنفكران غرب زده داخلی بار دیگر گرایش به عدالت پیدا كرده است و بارقه این گرایش را می توان در واكنشهای مختلف در برابر جهانی سازی اقتصادی كه براستی هژمونی و استیلای جدید سرمایه داری را رقم می زند، جستجو كرد.

مفهوم عدالت، همانند مفاهیم دیگری از قبیل آزادی، صلح، سعادت و غیره، مفهومی هنجاری و پارادكسیكال بوده و در ذیل فلسفه سیاسی- اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. خواه ناخواه این بعد هنجاری بر ارایه تعریفی جامع، دقیق و شفاف از عدالت اثر می گذارد. اما آیا این پارادكسیكال بوده اند به معنای این آن است كه نمی توان به یك قدر متیقن در تعریف آنها دست یافت؟ به طور قطع، مفروضات و پیش فرضهای هستی شناسی، از جمله انسان شناسی بر درك ما از عدالت اثر می گذارد، اما این نكته بدان معنا نیست كه همسو با پست مدرنیستها، مفاهیمی همچون عدالت و آزادی را دال بدون مدلول بدانیم و بر این باور باشیم كه این مفاهیم، هیچ مدلول ثابتی ندارند و معنای آنها را باید به زمینه ها و بازی های زبانی ارجا دهیم و یا در چارچوب گفتمان های مختلف معنا كنیم و یا معنای آنها را به عقل مفاهمه ای بشر ارجا دهیم.

به هر حال، از عدالت بر پایه پیش فرضهای هستی شناسی و انسان شناسی تعابیر مختلفی ارائه شده است.

اهم این تعابیر عبارتند از:[1].









  1. عماد افروغ، نگرش دینی و انتقادی به مفاهیم عمده سیاسی. تهران: انتشارات فرهنگ و دانش، 1379.